جدول جو
جدول جو

معنی نان رسانی - جستجوی لغت در جدول جو

نان رسانی
(رَ / رِ)
نان دهی. پهلوداری. عمل نان رسان. رجوع به نان رسان و نان رساندن شود
لغت نامه دهخدا
نان رسانی
نان دهی، مددرساندن بمعاش دیگران
تصویری از نان رسانی
تصویر نان رسانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نان رسان
تصویر نان رسان
نان رساننده، آنکه به دیگری نان برساند، نان ده
فرهنگ فارسی عمید
(دِ فُ)
آنکه از وجودش دیگران متنعم شوند. که از فیض وجود او دیگران امرار معاش کنند. که به معیشت اطرافیان کمک کند. روزی رسان
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ دَ)
نان دادن. باذل و بخشنده و پهلودار بودن. بدیگران کمک کردن. به معاش اطرافیان مدد رساندن. عمل نان رسان
لغت نامه دهخدا
(نِ گِ رِ تَ)
که قابل دیدار و تماشا نیست
لغت نامه دهخدا
جای نان، صندوق یا سبدی که در آن نان نهند، دیگ یا گنجۀ جای نان، جای نگه داشتن نان، ظرفی که نان در آن نگه دارند، محل ارتزاق، وسیلۀ اعاشه، راه معاش، ممر رزق، آنجا یا آن وسیله که از آن کسب رزق کنند: آزادی ناندانی عده کثیری شده است، (یادداشت مؤلف)، منبر و مسجد ناندانی ملا حسن است، مجازاً، شکم، معده،
- امثال:
همه جا سست و مست است ناندانیم درست است
لغت نامه دهخدا
تصویری از نان رسان
تصویر نان رسان
کسی که دیگران ازوجودش امرارمعاش کنند و متنعم شوندروزی رسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان دانی
تصویر نان دانی
محل درآمد و کسب و کار، مجازاً، شکم، معده
فرهنگ فارسی معین